هیچکس از دیگری برتر نیست
هر کسی بهر کاری ساخته شده است. یکی برای پزشک شدن ، یکی برای مهندس شدن، یکی برای کارگر شدن، یکی برای قصاب شدن، یکی برای خواننده شدن و
قرار نیست همه آدمها تمام ویژگی ها را با هم داشته باشند.
به این فکر کنید اگر انسانها تمام استعدادها را با هم داشتند چه اتفاقی می افتاد؟ من به شما می گویم، زندگی بسیار خسته کننده و ملال آور می شد. دیگر چیزی به نام ارتباط بین انسانها و روابط اجتماعی وجود نداشت!
این احتیاج ما انسان ها هست که ما را به یکدیگر نزدیک می کند.
از زندگی خود شکایت نکنید!
چرا ما مانند دیگران نشدیم؟ چرا من پولدار نیستم؟ چرا من صدایم خوب نیست؟ چرا چهره من زیبا نیست؟ چرا من آن شغل را ندارم؟ و چراهای دیگر
اطمینان داشته باش که استعدادی که درون تو نهفته است، درون دیگری نیست! اطمینان داشته باش که همانطور که تو به آن شخص دیگر، با دیده حسرت نگاه می کنی و می گویی چرا، او نیز به تو به دیده حسرت نگاه می کند.
گوهری که درون تو پنهان شده است در وجود هیچ انسان دیگری نیست، فقط کافی ست آن را کشف کنی و آن را پرورش دهی.
بدان که در این راه حسودان و بدخواهان تمام تلاش خود را خواهند کرد که تو را ناامید کنند و تو را از رسیدن به آن گوهر نایاب بازدارند.
گوهر وجودی تو، حتما آن چیزی نیست که تو را به ثروتهای زودگذر دنیوی برساند، بلکه شاید تو را از آنها هم بالاتر رساند.
اولین شرط موفقیت، لذت بردن از خود و هدف خود و رضایت از انجام کاری ست که ما در راه رسیدن به این هدف انجام می دهیم. هر چه هدف ما بالاتر باشد، سختی های بیشتری وجود خواهد داشت و به دنبال آن لذت بیشتری از نتیجه انجام کار!
کاری که راحتی بسیار در آن وجود داشته باشد و رسیدن به نتیجه آن سریعتر باشد، خیلی زود مفهوم لذت را از دست خواهد داد و تبدیل به گذران های تکراری و کسل کننده و بی ثمر خواهد شد و ممکن است حتی باعث شود که شما خیلی سریعتر از حد معمول به ته چاه سقوط کنید.
کاری که در راه رسیدن به آن باید از روی دیگران گذر کنید و به قول معروف دیگران را قربانی کنید، بار سنگینی خاصی را روی دوش شما خواهد گذاشت که حتی اگر هم نخواهید به آن توجه کنید، تا آخر عمر با شما خواهد بود و کم کم باعث به وجود آمدن نفرت خواهد شد. و این نفرت ممکن است حتی خارج از محدوده کار شما هم به وجود بیاید.
در زندگی همه ما انسان ها یک آینه وجود دارد. آینه ای که همه چیز در آن منعکس خواهد شد و به قول معروف برخواهد گشت. بدی کنیم، بدی خواهیم دید. خوبی کنیم، خوبی خواهیم دید.
همانطور که گفتم هیچ برتری وجود نخواهد داشت، چون هر آفریده ای گوهر وجودی دارد که مخصوص به خود اوست و دیگران از آن محرومند، اگر با خواندن این متن هنوز هم احساس برتری نسبت به دیگران دارید، شک نکنید که دچار خودبینی و خودخواهی هستید و اگر می خواهید آینده موفقی داشته باشید بهتر است هر چه زودتر برای درمان اقدام کنید.
این متن کپی نیست و تمامی آن حاصل ذهنیات خودم می باشد، شاید قبلا در جایی خوانده باشم، شاید هم هرگز نخوانده باشم و طبق آنچه دیگران و یا خودم تجربه کرده ام، به ذهنم رسیده باشد، با تشکر»
براى شناخت بهتر آخرت، لازم است به بررسى شباهتها و تفاوتهاى دنیا و آخرت بپردازیم؛ زیرا دنیا و آخرت، دو مفهوم متضایفاند که شناخت صحیح هر یک بدون شناخت دیگرى ممکن نیست.[1]
الف) شباهتها
1. هر دو جهان، حقیقى و واقعى بوده و فضا و ابعاد و اجرامى دارند. از همین رو، انسان در هر دو جهان، داراى اندام و بدن است.[2]
2. انسان در هر دو جهان، به خود و متعلّقاتش آگاهى کامل داشته و شخصیتى واحد دارد.[3] این مطلب از آیاتى قابل برداشت است، مانند:
یلَیتَنى کُنتُ مَعَهُم»[4]؛ اى کاش من با آنان بودم.
[و] یلَیتَنى لَم اشرِک بِرَبّى احَدا»[5]؛ اى کاش هیچ کس را شریک پروردگارم نمىساختم.
[و] یلَیتَنى لَم اوتَ کِتبِیَه»[6]؛ اى کاش کتابم را دریافت نکرده بودم.[7]
[و] یلَیتَنى قَدَّمتُ لِحَیاتى»؛ اى کاش براى زندگانى خود [چیزى] پیش فرستاده بودم.
3. انسان در هر دو جهان، داراى غرایز انسانى و حیوانى است.[8] قرآن کریم، نعمتهاى بهشتى را چنین وصف مىکند:
و فکِهَةٍ مِمّا یَتَخَیَّرون* ولَحمِ طَیرٍ مِمّا یَشتَهون* و حورٌ عین* . لا یَسمَعونَ فیها لَغوًا ولا تَأثیما* الّا قیلًا سَلمًا سَلما»[9]؛ و میوه از هر چه اختیار کنند و از گوشت پرنده هرچه بخواهند و حوران چشم درشت . در آنجا نه بیهودهاى مىشنوند و نه [سخنى] گناهآلود. آنجا سخنى جز سلام و درود نیست.
در هر دو جهان، آلام و لذّتهاى عقلى و حسّى وجود دارد[10]؛ چنانکه درباره کسانى که پیمان خدا و سوگندهاى خود را به بهاى ناچیزى مىفروشند، آمده است:
ولا یُکَلّمُهُمُ اللَّهُ ولا یَنظُرُ الَیهِم یَومَ القِیمَةِ ولا یُزَکّیهِم ولَهُم عَذابٌ الِیم»[11]؛ خدا روز قیامت با آنان سخن نمىگوید و به ایشان نمىنگرد و پاکشان نمىگرداند و عذابى دردناک خواهند داشت.
و به نفس مطمئنّه چنین خطاب شده است:
ارجِعى الى رَبّکِ راضِیَةً مَرضیَّه* فَادخُلى فى عِبدى* وادخُلى جَنَّتى»[12]؛ خشنود و خداپسند به سوى پروردگارت باز گرد و در میان بندگان من درآى و در بهشت من داخل شو.
رنجها و لذّتهاى جسمى در هر دو جهان از طریق جسم براى روح انسان حاصل مىشود؛ چنانکه در آیهاى عذاب کافران از طریق پوست آنان دانسته شده است:
کُلَّما نَضِجَت جُلودُهُم بَدَّلنهُم جُلودًا غَیرَها لِیَذوقوا العَذاب[13]؛ هر چه پوستشان بریان گردد، پوستهایى دیگر بر جایش نهیم، تا عذاب را بچشند.
4. خداوند در هر دو جهان قابل رؤیت حسى نیست.[14] در قرآن امکان دیدن خداوند به صورت مطلق نفى شده است: لا تُدرِکُهُ الابصر»[15]؛ چشمها او را درنمىیابند. البته انسانها در آن جهان همگى خود را در محضر خداوند احساس کرده و به قطع و یقین، به وجودش پى مىبرند[16]:
ویَعلَمُونَ انَّ اللَّهَ هُوَ الحَقُّ المُبین»[17] و خواهند دانست که خدا همان حقیقت آشکار است.
حتى انسان کافر نیز پس از مرگ، پروردگار خود را شناخته و او را مورد خطاب قرار مىدهد: قالَ رَبّ ارجِعون* لَعَلّى اعمَلُ صلِحًا فیما تَرَکت»[]؛ . مىگوید:
پروردگارا! مرا باز گردانید، شاید در آنچه وانهادهام کار نیکى انجام دهم.
5. انسانها در عالم آخرت نیز از اختیار و اراده برخوردارند[19]؛ لیکن همچون دنیا توان اجراى آن براى هرکسى در محدوده دارایىها و توانایىهاى خود و به میزانى است که خود را در این دنیا در اختیار خدا و رسول او قرار داده و از خود سلب اراده کرده باشد.[20]
گواه برخوردارى انسان از اختیار و اراده در آن جهان، اینکه خداوند، افعال و اعمال انسانها را در بهشت و جهنّم به خود آنان نسبت مىدهد؛ چنانکه درباره دوزخیان فرموده است:
فَشرِبونَ عَلَیهِ مِنَ الحَمیم* فَشرِبونَ شُربَ الهیم»[21]؛ و روى آن از آب جوش مىنوشید [مانند] نوشیدن اشتران تشنه.
همچنین درباره ابرار مىفرماید:
انَّ الابرارَ یَشرَبونَ مِن کَأسٍ کانَ مِزاجُها کافورا»[22]؛ همانا نیکان از جامى نوشند که آمیزهاى از کافور دارد.
[1] ( 1). رسائل اخوان الصفا، ج 3، ص 294
[2] ( 2). مجموعه آثار( زندگى جاوید یا حیات اخروى)، ج 2، ص 523
[3] ( 3). همان،( معاد)، ج 4، ص 809- 811
[4] ( 4). نساء، آیه 73
[5] ( 5). کهف، آیه 42
[6] ( 1). حاقه، آیه 25
[7] ( 2). فجر، آیه 24
[8] ( 3). مجموعه آثار( زندگى جاوید یا حیات اخروى)، ج 2، ص 523
[9] ( 4). واقعه، آیه 20- 26
[10] ( 5). علم الیقین، ج 2، ص 1056- 1064
[11] ( 6). آل عمران، آیه 77
[12] ( 1). فجر، آیه 28- 30
[13] ( 2). نساء، آیه 56 و مجموعه آثار( معاد)، ج 4، ص 8
[14] ( 3). پادشاهى خدا، ص 126
[15] ( 4). انعام، آیه 103
[16] ( 5). مجموعه آثار( معاد)، ج 4، ص 809
[17] ( 6). نور، آیه 25
[] ( 1). مؤمنون، آیه 99- 100
[19] ( 2). الذخیره، ص 527 و نظریات علم الکلام، ص 487- 488
[20] ( 3). احزاب، آیه 36 و مفاتیح الغیب، ج 2، ص 731
[21] ( 4). واقعه، آیه 54- 55
[22] ( 5). انسان، آیه 5
برخى محقّقان، آموزه جهانِ پس از مرگ را از اختصاصات ادیان الهى دانستهاند که بشر به خودى خود نمىتوانسته به وجود آن پى برد[1]؛ اما تحقیقات باستانشناسى از آثار به دست آمده از نخستین انسانهاى شناخته شده در زمین (نئاندرتالها)[2] که غذا و ابزارهاى سنگى در مدفن مردگان قرار مىدادند، نشان مىدهد که آنان نیز به نوعى حیات جسمانى مرموز و نامعلوم براى مردگان قائل بودهاند؛ همانگونه که حیات پس از مرگ در میان بیشتر تمدنهاى نخستین بشر- همچون مصریان، بابلیان، یونانیان، هندوان، چینیان و .- نیز مطرح بوده است[3]. با وجود آن، این احتمال نیز- به ویژه با توجه به دیدگاه قرآن درباره حضرت آدم علیه السلام که او را آفریده شده از خاک (آل عمران، آیه 59) و پدر انسانهاى دیگر (نساء، آیه 1) دانسته است- منتفى نیست که اعتقاد به جهان پس از مرگ نزد اقوام مذکور از بقایاى برخى ادیان آسمانى بوده باشد.
به هر حال، آرمانهاى نامحدود بشر و غریزه ابدیتطلبى، مطلقخواهى و عشق فطرى به جاودانگى[4]- که وجه تمایز انسان از حیوان بوده و در فرزند خواهى، علاقه به جاودانگى در خاطرهها و . ظهور مىیابد- همگى عوامل غیروحیانى سوق بشر به اندیشه جهان آخرت مىباشند[5].
در عصر جدید نیز دیدگاه طبیعت گرایانه علم سکولار سبب کمرنگ شدن مبحث آخرت در کلام مسیحى و حتّى انکار و اسطورهاى پنداشتن آن از جانب برخى متکلّمان شده است، با این حال اکتشافهاى زیستشناسى و فیزیکى جدید، بحثهاى فرا روانشناسى، مرگشناسى، و تجربیات خارج از بدن، گزارشهاى زندهشدگان پس از مرگ بالینى، پیش بینىهاى صادق مردگان در خواب و .، دانشمندان جدید را به ایده جهان پس از مرگ بیش از پیش متوجه ساخته است.[6] تفاوت نگاه ادیان با این نگرش آن است که آخرت در ادیان، ممدّ و مشوّق فعل اخلاقى به شمار مىرود.[7]
از میان ادیان بزرگ شناخته شده، شاید اوستا نخستین کتابى باشد که با صراحت از جهانى در پایان دنیا یاد کرده و راجع به حالات آن جهان، همچون بهشت (انگهو وهشت: بهترین جهان) دوزخ (دژانگه: جهان زشت) صراط (چنونت پرتو: پل تشخیص و قضاوت) و . حتّى بیشتر از کتاب مقدس، بحث کرده است.[8] هندوان و بوداییان نیز به جهان سعادتمندى معتقدند که انسان بلافاصله پس از مرگ یا پس از تناسخهاى مکرّر به آن مىپیوندد.[9] در تعلیمات دین یهود، هیچ یک از موضوعهاى مربوط به جهان آینده، اهمّیت ندارد و به ندرت از آخرت ذکرى به میان آمده[10] و کیفرها و پاداشهاى مذکور در تورات نیز ناظر به همین زندگى دنیاست[11]؛ تا آنجا که گروهى از یهود (سامرهاىها) و حتّى برخى از دانشمندان یهود (صدوقیان) با استدلال به عدم ذکر آخرت در اسفار پنجگانه، آشکارا منکر وجود آن گشته و اشاره مبهم و اجمالى در تورات شفاهى را از تحریفها شمردهاند.[12] در انجیل نیز گرچه متى و یوحنا به بحثهاى آخرت، توجه بیشترى کردهاند، در سراسر آن کتاب، به آخرتشناسى () بهاى کمى داده شده است.[13] و به طور کلّى نگاه مسیحیت به آخرت، امیدى این جهانى و در حدّ تمثیلهاى اساطیرى مىباشد[14].
البته آن چه گفته شد مربوط به وضعیت کنونى ملتهاى غیر اسلامى و کتابهاى موجود است و گرنه از نظر قرآن کریم ایمان به آخرت، از ارکان دعوت همه پیامبران علیهم السلام بوده است.[15]
ایمان به آخرت از ارکان اعتقادى اسلام و شرط مسلمانى به شمار رفته و معمولًا در کنار اصل توحید از آن یاد مىشود.[16]
قرآن کریم، تنها کتاب آسمانى است که از روز رستاخیز به تفصیل سخن رانده[17]؛ تا آنجا که حدود 13 قرآن به این موضوع اختصاص یافته است.[] در هیچیک از مراحل نزول، به آخرت بىتوجهى نشده[19] و در بیش از صد عنوان متفاوت، مباحث مختلفى راجع به آن مطرح شده است.[20] حتّى از بررسى مجموعه آیات آفرینش و رستاخیز به دست مىآید که توجه قرآن به آفرینش، به سبب تقارن این دو موضوع و در مسیر توضیح و تبیین بیشتر آن جهان بوده است[21]، چنان که مىفرماید:
ولَقَد عَلِمتُمُ النَّشاةَ الاولى فَلَولا تَذَکَّرون»[22]؛ و قطعاً پدیدار شدنِ نخستین خود را شناختید، پس چرا سر عبرت گرفتن ندارید؟.
در واقع، آخرت مکمّل و معنا بخش دیگر اصول دین بوده و بدون آن نمىتوان به تصوّر روشنى از خداوند و صفات او- همچون عدل، حکمت و فلسفه نبوّت و در پى آن امامت- نائل آمد.[23] به عبارت دیگر، بدون آخرت، دعوت دینى و تبلیغ پیامبران بى اثر خواهد بود؛ زیرا پذیرفتن دین و پیروى از مقرّرات شرع و آیین پیامبران خالى از کلفت و سلب آزادى نیست و در صورتى که متابعت آن اثرى در بر نداشته باشد، هرگز مردم زیر بار آن نخواهند رفت و از آزادى طبیعى دست برنخواهند داشت.[24]
از منظر اسلام، بىایمانى به آخرت، گمراهى است:
و مَن یَکفُر بِاللَّهِ و مَلکَتِهِ و کُتُبِهِ و رُسُلِهِ والیَومِ الأخِرِ فَقَد ضَلَّ ضَللا بَعیدا»[25]؛ و هرکس به خدا و فرشتگان او و کتابها و پیامبرانش و روز بازپسین کفر ورزد، در حقیقت دچار گمراهى دور و درازى شده است.
الَّذینَ لا یُؤمِنونَ بِالأخِرَةِ فِى العَذابِ والضَّللِ البَعید»[26]؛ آنان که به آخرت ایمان ندارند، در عذاب و گمراهى دور و درازند.
و چنین انسانهاى بىایمانى، از راه راست منحرفاند:
و انَّ الَّذینَ لا یُؤمِنونَ بِالأخِرَةِ عَنِ الصّرطِ لَنکِبون»[27].
قلوبشان حق گریز:
فَالَّذینَ لا یُؤمِنونَ بِالأخِرَةِ قُلوبُهُم مُنکِرَةٌ»[28].
و کردارشان تباه است:
والَّذینَ کَذَّبوا بِایتِنا ولِقاءِ الأخِرَةِ حَبِطَت اعملُهُم»[29]؛ و کسانى که آیات ما و دیدار آخرت را دروغ پنداشتند، اعمالشان تباه شده است.
و عذاب دردناکى براى آنها مهیّا شده است:
و انَّ الَّذینَ لا یُؤمِنونَ بِالأخِرَةِ اعتَدنا لَهُم عَذابًا الیما»[30].
شاید علت توجه بیشتر اسلام به آخرت آن باشد که داشتن درکى از گذشته و آینده، وجه تمایز انسان از حیوان است. انسانها همواره به میزان شعور و فهم خود، به گذشته و آینده خویش توجه دارند و چون امت آخرامان از جهت این ادراک در مقایسه با امتهاى پیشین کاملترند، جهان آخرت در قرآن بیشتر یاد شده و همچون دنیا، مسلّم شمرده شده است:
وانَّ السّاعَةَ ءاتِیَةٌ لا رَیبَ فِیها»[31]؛ و [هم] آنکه رستاخیز آمدنى است [و] شکّى در آن نیست.
قرآن کریم آشکارا به تفکر سفارش کرده است[32]؛ آن جا که مىفرماید:
کَذلِکَ یُبَیّنُ اللَّهُ لَکُمُ الأیتِ لَعَلَّکُم تَتَفَکَّرون فِى الدُّنیا والأخِرَةِ»[33]؛ این گونه، خداوند آیات [خود را] براى شما روشن مىگرداند، باشد که در [کار] دنیا و آخرت بیندیشید.
نام کتاب: آخرت سراى پایدار
نویسنده: على خراسانى
موضوع: ایمان به آخرت و باور به سراى پایدار
زبان: فارسى
تعداد جلد: 1
ناشر: مؤسسه بوستان کتاب
مکان چاپ: قم
سال چاپ: 1387
نوبت چاپ: اول
[1] ( 1). همان،( معاد) ج 4، ص 622 و 631؛ همان( زندگى جاوید یا حیات اخروى)، ج 2، ص 503 و 525 و همان،( خدا و آخرت) ص 40
[2] ( 2) 1.
[3] ( 3). تاریخ جامع ادیان، ص 7- 10، 23، 31، 57، 59، 91 و 324 و بسوى جهان ابدى، ص 16- 48
[4] ( 1). همزه، آیه 3؛ بقره، آیه 96
[5] ( 2). عقل و اعتقاد دینى، ص 322؛ معاد در نگاه وحى و فلسفه، ص 6- 35، 105- 106 و 117- 1 و مجموعه آثار، عدل الهى ج 1، ص 200- 203
[6] ( 3). پلورالیسم دینى، ص 217- 219 و عقل و اعتقاد دینى، ص 343- 347
[7] ( 4). عقل و اعتقاد دینى، ص 323
[8] ( 5). راه بى انتها، ص 280 و درس دیندارى، ص 134
[9] ( 1). اوپانیشاد، ص 69، 113، 263 و 311 و بودا، ص 369- 406
[10] ( 2). ر. ک: اسفار، ج 9، ص 1- 2
[11] ( 3). تحقیقى در دین یهود، ص 254- 261 و القرآن و التورات، ص 239- 254
[12] ( 4). گنجینهاى از تلمود، ص 362- 365
[13] ( 5). راه بى انتها، ص 294 و درس دیندارى، ص 133
[14] ( 6). پلورالیسم دینى، ص 217- 2
[15] ( 7). غافر، آیه 15 و انعام، آیه 130
[16] ( 1). مجموعه آثار( معاد)، ج 4، ص 621- 622، 634، و همان( زندگى جاوید یا حیات اخروى)، ج 2، ص 501
[17] ( 2). شیعه در اسلام، ص 157
[] ( 3). معارف قرآن، ص 482
[19] ( 4). سیر تحول قرآن، ص 5 و 192 و خدا و آخرت، ص 55 و 66
[20] ( 5). پیام قرآن، ج 5، ص 31، 49
[21] ( 6). آفرینش و رستاخیر، ص 12، 174
[22] ( 7). واقعه، آیه 62
[23] ( 1). مجموعه آثار( زندگى جاوید یا حیات اخروى) ج 2، ص 530- 534
[24] ( 2). شیعه در اسلام، ص 158
[25] ( 3). نساء، آیه 136
[26] ( 4). سبأ، آیه 8
[27] ( 5). مؤمنون، آیه 74
[28] ( 6). نحل، آیه 22
[29] ( 1). اعراف، آیه 147
[30] ( 2). اسراء، آیه 10
[31] ( 3). حج، آیه 7
[32] ( 4). راه بىانتها، ص 273، 309- 311
[33] ( 5). بقره، آیه 219- 220
درباره این سایت